هل بیت(ع) برترین الگوهای زندگی انسانهاست
انسان طبعاً در جستجوي الگوهاي کامل و جامع است و همواره ميخواهد يک فرد ايدهآلي را سرمشق زندگي خود قرار داده از عمل و رفتار او پيروي کند.«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/۲۱)؛ شما را به حق در (خصلتها و روش) پيامبر(ص) اسوه و سرمشق نيکو و پسنديدهاي است.
رسول خدا(ص) بهترين الگويي است که ميتوان در تمام جنبههاي زندگي از روش و رفتار و گفتارش پيروي کرد؛ زيرا او در تمام ويژگيهاي انساني مقتداي خوبي براي مردم است.
او به آن چه دستور ميداد قبل از هرکس خود به آن عمل ميکرد و بدين جهت مصداق کامل «کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاتاً بالسنتکم»(۱) قرا رگرفت، يعني با کردار و رفتارتان مردم را به حق دعوت کنيد نه فقط با زبان. چنان که در اوايل بعثت ميفرمود: «صلّوا کما رأيتموني اصلي»(۲) همان گونه که من نماز ميگذارم شما نيز نماز گذاريد.
شخصيت رسول خدا(ص) يک الگوي هميشه زنده و جاويدي است که در طول تاريخ يگانه رهبر و پيشواي همه بشريت، بهويژه مسلمانان بوده و اکنون نيز بهعنوان يک اسوه حسنه و سرمشق ماندگار، فراتر از محدوديتهاي زمان و مکان ميدرخشد.
شخصيت او منحصر به زمان خاصي نبوده بلکه يک حقيقت هميشه زنده و جاوداني است که براي هر نسلي مطابق با واقعيات زندگي آنها تبلور پيدا ميکند. سيره و رفتار آن حضرت در تمام شئون زندگي اعم از فردي و اجتماعي رهگشاي راهيان حق و حقيقت است. وجود پيامبر اکرم(ص) مانند اقيانوس بيکراني ميماند که مملؤ از خوبيها و فضايل انساني است که هرکس ميتواند به اندازه استعداد و توان خود از آن منبع جوشان کمالات الهي توشهاي برگيرد.
اهل بيت پيامبر(ص) نيز مانند آن حضرت شعاع وجوديشان به قدري گسترده و فراگير است که در ظرف زمان و مکان نميگنجد و براي همه بشر تا انقراض عالم الگوهاي نيکو هستند. آري الگوپذيري از خاندان رسول خدا(ص) به دستور خدا و پيامبر(ص) واجب است، چون راه رسيدن به کمال و سعادت ابدي منحصر به محبت و پيروي از ايشان ميباشد. خداي متعالي خطاب به پيامبر(ص) ميفرمايد: «قُل لاَأَسْأَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا المودّة في القربي» (شوره/۲۳)؛ بگو من هيچ پاداشي از شما درخواست نميکنم جز دوست داشتن نزديکانم.
فخررازي مفسر بزرگ اهل سنت ميگويد: ترديدي نيست که منظور از اقرباي پيامبر(ص)، علي(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسين(ع) هستند، چون آنها بيشترين و عميقترين ارتباط را با رسول خدا(ص) داشتند و بيش از همه از برکات وجودي آن حضرت بهرهمند بودند.(۳)روايات پيامبر اکرم(ص) نيز در باب محبت و دوستي اهل بيت(ع) در واقع مردم را به الگوگيري از ايشان دعوت ميکند و اين که راه رسيدن به کمالات معنوي منحصر به آن است.
بنابراين، بعد از رسول اکرم(ص) اهل بيت آن حضرت جامعترين الگوهايي هستند که در تمام ابعاد زندگي اعم از اعتقادي، اخلاقي، رفتاري، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و خانوادگي راهنما و هدايتگر جامعه ميباشند. لازم است در اينجا به برخي از جنبههاي زندگي ايشان که نقش هدايتگري اهل بيت(ع) در آن تجلي مييابد اشاره کنم:الف ـ اعتقادي: آن چه در زندگي بشر از اهميت ويژهاي برخوردار است مسائل اعتقادي و باورهاي ديني و مذهبي است؛ زيرا فکر و انديشه زير بناي شخصيت فرد را تشکيل ميدهد و تمام اعمال و رفتار وي براساس همان باورهاي قلبي او شکل ميگيرد.
به عبارت ديگر رفتارهاي ظاهري انسان چيزي جز بازتابي از افکار دروني او نيست. اگر انديشه آدمي درست شکل گيرد ساير ابعاد زندگي او نيز تحت تأثير آن قرار ميگيرد و رفتارهايي که از وي صادر ميشود هماهنگ با انديشههاي او خواهد بود.بسياري از نارساييهاي اخلاقي و رفتاري بشر ناشي از باورهاي نادرست و ندانستن معارف ديني و مذهبي اوست.
ضعف اعتقادي و جهل و ناداني نسبت به مسائل خداشناسي و زندگي دنيا و آخرت و ارتباط بين آن دو موجب انحراف عملي ميشود، به همين جهت انبياي الهي به مسائل اعتقادي بيش از هرچيز اهميت ميدادند و در قدم اول ميخواستند افکار مردم را درست کنند. پيامبر اسلام(ص) در روزهاي نخست دعوتشان ميفرمود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»(۴) اي مردم کلمه توحيد را به زبان بياوريد رستگار ميشويد.
يعني انديشههاي باطل شرک و بت پرستي را از اذهان خود بيرون ساخته و انديشه توحيد و خداپرستي را جايگزين سازيد.بر اين اساس، لازم است انسان عقايدش را از يک منبع مطمئن و صحيح به دست آورد تا دچار انحراف عملي نگردد. راه درستي را که قرآن کريم معرفي نموده لزوم اطاعت از پيامبر خدا(ص) و خاندان آن حضرت، در عرصههاي مختلف فکري و رفتاري است.«أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء/۵۹).
از خدا و پيامبر(ص) و صاحبان امر پيروي کنيد.بدين ترتيب، يکي از جنبههاي مهم اهل بيت(ع) مرجعيت ديني آنان است و اين که اصول صحيح دين را به مردم ارائه ميدهند. همه انديشمندان و صاحب نظران مسائل ديني و اعتقادي وظيفه دارند با استفاده از معارف اهل بيت(ع) ارزشهاي اسلامي را به جوانان عرضه نمايند.
اگر علما و نظريه پردازان به وظيفه شان عمل کنند و انديشه اسلامي برخاسته از افکار اهل بيت(ع) را به نسل جوان امروز ارائه نمايند، در تربيت آنان نقش بسزا خواهد داشت.
ب ـ اخلاقي: از آيات و روايات چنين بر ميآيد که مهمترين هدف بعثت انبيا و انزال کتب آسماني تربيت انسان و تزکيه نفوس بوده است، چنان که قرآن کريم ميفرمايد: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» (جمعه/۲)؛ اوست آن خدايي که در ميان مردم درس نخوانده پيامبري از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند. تربيت مردم از نظر اخلاق و رفتار عمده وظيفه پيامبر بوده است و ايشان با استفاده از روشهاي مؤثر تربيتي مانند تلاوت آيات الهي، تعليم علم و دانش و بالا بردن سطح فکري آنان به هدايت همه جانبه جامعه پرداخت. خود آن حضرت نيز فرمود: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»(۵) من از طرف خداوند برانگيخته شدم تا مکارم اخلاق را تتميم و تکميل نمايم.
هرچند انبياي سلف قبل از آمدن پيامبر خاتم(ص) شالوده مکارم اخلاق را پيريزي کردند و به دستور خداوند اخلاق حسنه را به مردم آموختند و هرکدام به نوبه خود به نتايجي هم رسيدند، ولي اين کار به کمال نهايي خود نرسيد، از اين رو پيامبر اسلام(ص) بهعنوان آخرين فرستاده خدا مأموريت يافت تا مکارم اخلاق را تکميل کند و جامعه را به سوي کمالات معنوي سوق دهد. چه اين که اخلاق کريمه مايه تعالي روحي و کمال معنوي انسان است.آدمي در پرتو مکارم اخلاق از قيود خودخواهي و خودمداري رهايي يافته بر غرايز حيواني و تمايلات نفساني خويش چيره ميشود.
از آنجا که پيامبر اکرم(ص) خود مراتب عاليه کمالات انساني و اخلاقي را داشت، توانست در مدت بيست و سه سال دوره نبوتش از اقوام مختلف و مردم پراکنده جزيرة العرب ملت واحده بسازد. خداي متعال از اخلاق آن حضرت به نيکي ياد کرده ميفرمايد: «وَإِنَّکَ لَعَلَي خُلُقٍ عَظِيمٍ»(قلم/۵)؛ تو صاحب اخلاق عظيم و برجستهاي هستي.
جاذبههاي معنوي و اخلاقي رسول خدا(ص) عامل مهمي در پيشرفت اسلام و وحدت جامعه اسلامي بود به گونهاي که دشمنان سر سخت و سنک دل را تحت تأثير قرار داده و وادار به تسليم ميکرد.
اعلام عفو عمومي پيامبر(ص) در روز فتح مکه و جاي امن قرار دادن خانه ابوسفيان نمونههايي است از رفتار کريمانه آن حضرت که بسياري از مشرکان آن ديار را مجذوب خود ساخت.(۶)اهل بيت پيغمبر(ص) نيز همانند آن حضرت از اخلاق عظيم و شايستهاي برخوردار بودند که رفتار و گفتار ايشان بهعنوان چراغ هميشه روشن در جهت ترقي و پيشرفت جوامع بشري راهنماي جامعه است.
پيامبر(ص) فرمود: «انّ مثل اهل بيتي في هذه الامة کمثل نجوم السماء»(۷) همانا مثل اهلبيتم در اين امت همانند ستارگان آسمانند. همان گونه که ستارگان آسمان داراي نوراند و در تاريکيهاي شب زمين را روشن ميکنند، اهل بيت پيغمبر(ص) نيز انوار الهي و هدايتگر مردمند. رفتار اهل بيت(ع) حتي با مخالفان به قدر محبّتآميز و کريمانه بود که بر روح و روان فرد اثر ميگذاشت و او را منقلب ميساخت.
برخورد امام حسن مجتبي(ع) در مدينه با مرد شامي که در اثر تبليغات حکومت شام حقد و کينه خاندان علي(ع) را در دل داشت و جسارتي نسبت به آن حضرت مرتکب شد، نشان دهنده اوج عظمت روحي و کمال اخلاقي آن حضرت است. آن مرد با مشاهده حلم و بردباري امام فوراً پشيمان شد و توبه کرد و از پيروان مخلص اهل بيت(ع) قرار گرفت.(۸)اهل بيت(ع) همه رفتارهاي خارق العاده داشتند و هرکدام تجسّم عيني تقوا، فضيلت و مکارم اخلاق اسلامي بودند.
تاريخ به خوبي نشان داده است که تأسي از اخلاق و رفتار اهل بيت(ع) تضمين کننده خير دنيا و آخرت انسان خواهد بود.ج ـ سياسي ـ اجتماعي: انسان موجودي است اجتماعي که ميبايست براي تأمين نيازهاي مادي و جسمي خود، بايد در اجتماع زندگي کند. زندگي اجتماعي داراي شئونات مختلف است که مهمترين آنها سياستگذاري و امور مربوط به اداره جامعه است.
طبعاً افکار و انديشههاي ناهمگوني فراوان در بستر اجتماع شکل ميگيرد که به زودي موجب بروز اختلاف گرايشها در سطح جامعه شده و احياناً ناسازگاريهايي را در ميان اقشار مختلف مردم آشکار سازد. چه بسا اختلاف سليقهها به پيدايش گروههاي رقيب در سطح جامعه بينجامد که ممکن است در عرصههاي اجتماعي برخوردهاي فيزيکي حتي جنگ و خونريزي را پديد آورد.
در چنين شرايطي نياز جامعه به يک رهبر آگاه و مدبر، بيش از هرچيز احساس ميشود تا ريشههاي اختلاف را از بين برده و وحدت و يکدلي را جايگزين سازد.
از آن چه تاکنون درباره ويژگيهاي اهل بيت(ع) گفته شد به خوبي به دست ميآيد که بعد از رسول خدا(ص) کاملترين افرادي که بتوانند جامعه را به کمال مادي و معنوي برسانند اهل بيت(ع) آن حضرت هستند و بدين جهت پيروي از ايشان ره گشاي بسياري از مشکلات فردي و اجتماعي مردم است.
چون اهل بيت(ع) از تمام نقصها و عيبها منزه هستند و تبعيت از سيره و رفتار ايشان مايه وحدت، عزت و سربلندي جوامع اسلامي ميباشد. اميرالمؤمنين علي(ع) ميفرمايد: «انظروا اهلبيت نبيکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم»(۹) به خاندان پيامبرتان بنگريد و همراه آنان باشيد به هر سمتي که گام بر ميدارند شما هم به همان سمت گام برداريد؛ زيرا همراهي با اهل بيت(ع) سعادت و جدايي از ايشان هلاکت است. همچنين رسول خدا(ص) فرمود: «من احب أن يتمسک با العروة الوثقي فليتمسک بحب علي و اهلبيتي»؛ هرکس بخواهد به «عروة الوثقي» يعني دستگيره محکم و استوار دست بزند بايد علي(ع) و اهلبيتم را دوست بدارد(۱۰) و از آنها تبعيت کنند، چه اين که آنان «حبل الله» و حلقههاي وصلي هستند بين خدا و بندگانش.اهل بيت(ع) سياست گذاران واقعي هستند که با الهام واز وحي و کلام پيامبر(ص) سياست توحيدي را ترسيم ميکنند.
در توصيف ايشان آمده است: «قادة الامم وساسة العباد»؛ رهبران امتها و سياستمداران بندگان خدا. معلوم است که سياست در مکتب اهل بيت(ع) با سياست در جهان امروز متفاوت است و وجه اشتراک چنداني بين آنها وجود ندارد؛ زيرا سياست در سيره اهل بيت(ع) با ارزشهاي ديني و فضايل اخلاقي عجين است.
به نظر ايشان سياست منهاي ديانت و اخلاق نميتواند صلح و امنيت بياورد و جامعه را به سوي کمال هدايت کند. علي(ع) در سياست نامه مالک اشتر قبل از هرچيز او را به رعايت تقوا و اطاعت پروردگار دستور ميدهد: «امره بتقوي الله و ايثار طاعته و اتّباع ما امر به في کتابه»(۱۰) او را به ترس از خدا فرمان ميدهد و اين که اطاعت خدا را بر ديگر کارها مقدّم دارد و آن چه در کتاب خدا آمده از واجبات و مستحبات انجام دهد.اما سياست در جهان امروز اغلب آميخته با نيرنگ و شيطنت است که اهل بيت(ع) از اين نوع سياست مبرا هستند. بدين ترتيب، دو روش متفاوت در سياستگذاري و اداره جامعه وجود دارند: يکي روش توحيدي که شيوه انبيا بوده است، ديگري روش شيطاني که شيوه ظالمان و قدرت طلبان دنيا ميباشد. اهل بيت(ع) بهعنوان جانشينان انبيا سياستگذاراني هستند که راه روشني را در گفتار و رفتار براي پيروانشان ترسيم کردهاند. اگر سياست مداران در امور سياسي و اجتماعي از خط و مشي اهل بيت(ع) بهره گيرند جامعه را به کمال واقعي آن رهنمون خواهند شد.
بهويژه دستور العملهاي سياسي الهي اميرالمؤمنين(ع) به مالک اشتر در اين زمينه بسيار رهگشاست و ميتواند براي دست اندرکاران مسائل اجتماعي پشتوانه خوبي باشد.
نامه امام علي(ع) به فرماندار مصر در حقيقت به منزله يک قانون اساسي ميماند که تمام زاويههاي نظام اسلامي را به روشني ترسيم کرده است.(۱۱)
د ـ اقتصاديتأمين نيازهاي اقتصادي از ديگر شئون زندگي آدمي است. آيين مقدس اسلام ديني است کامل و فراگير، از اين رو به همه ابعاد زندگي انسان نظر دارد و دستورات لازم را در اين زمينه ارائه داده است.
اسلام از يک طرف با اسراف و تبذير مبارزه ميکند و دستور ميدهد که: «کلو و اشربوا ولاتسرفوا (اعراف/۳۱) بخوريد و بياشاميد اسراف نکنيد، چون اسراف کنندگان اهل دوزخاند: «انّ المسرفين هم اصحاب النار» (غافر/۸۳). از طرف ديگر بخل و سختگيري را هم ناروا ميداند: «و لايحسبنّ الذين يبخلون بماءاتاهم الله من فضله هو خير لهم بل هو شرّ لهم سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامة» (آل عمران/۱۸۰).
با کساني که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده بخل ميورزند، هرگز تصور نکنند که بخل براي آنان خوب است، بلکه براي آنان بد است و به زودي آنچه که بدان بخل ورزيدهاند روز قيامت به گردنشان آويخته ميشود. بنابراين، اسراف و بخل هر دو از نظر اسلام مذمومند و نبايد خانوادهها به تجمل گرايي و خرجهاي بيحساب و کتاب روي آورند و همچنين از سختگيريهاي ناروا بايد اجتناب نمايند؛ بلکه راه ميانه و اعتدال را در استفاده از امکانات مادي و منابع خدادادي برگزينند.
اسلام در بخش اقتصادي نيز همانند ساير بخشهاي زندگي روش اعتدال و ميانهروي را توصيه ميکند و انسان را از هرگونه افراط و تفريط برحذر ميدارد؛ زيرا زيادهروي در امور اقتصادي شيوه مترفين است که ميخواهند زندگي دنيا را با عيش و نوش و خوش گذراني سپري کنند و نعمتهاي خدا را بيجا مصرف نمايند.
در مقابل، صاحبان مال و ثروت قارون صفت که جز ثروت اندوزي به چيزي نميانديشند خود و خانواده را از نعمتهاي خدايي محروم ساخته به کارهاي ناپسندي نظير احتکار روي ميآورند. اهل بيت پيامبر(ص) که راه اعتدال را پيموده در عمل نيز قبل از همه خود در گفتار و رفتار از ترويج کنندگان فرهنگ قناعت و صرفهجويي در جامعه بودند.
امام علي(ع) ميفرمايد: «من قنعت نفسه اعانته علي النزاهة و العفاف»(۱۲) هرکس نفسش را قانع سازد اين کار به طهارت روحي و عفت و پاکدامني او کمک ميکند.
آدمي قانع در عين گرسنگي و برهنگي بينياز از ديگران است.(۱۳)گذشته از گفتار، سيره و رفتار اهل بيت(ع) هم نشان دهنده دوري آنان از افراط و تفريط در مسائل اقتصادي است. زندگي پر افتخار هريک از امامان معصوم(ع) پر است از ايثار و انفاق در راه خدا و رسيدگي به يتيمان و محرومان بهويژه حضرت علي(ع) روزها با جديت کار ميکرد و هنگام غروب مزدشان را بين فقرا تقسيم مينمود. گاهي در عين نياز شديد خانواده، آنچه در اختيار داشت به مستمندان ميداد.
به هر صورت سيره اهل بيت(ع) الگوي شايستهاي است در امور اقتصادي و اداره زندگي و ميبايد خانوادهها از رفتار ايشان درس بگيرند.
همان گونه که امام علي(ع) به عثمان بن حنيف فرمود: «الا و ان لکل مأموم اماماً يقتدي به و يستضيء بنور علمه الا و ان امامکم قد اکتفي من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه»(۱۴) آگاه باش هر پيروي را امامي است که از او پيروي ميکند و از نور دانشش روشني ميگيرد؛ آگاه باش امام شما از دنياي خود به يک جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است.
ه ـ خانوادگيکانون گرم خانواده بهعنوان کوچکترين نهاد اجتماعي، بهترين فضايي است براي پرورش افراد متعهد و با فضل و کمال. همه مکاتب و اديان جهان اعم از الهي و مادي احترام خاصي نسبت به نهاد خانواده قايلند. هرکدام از مکاتب به نوعي در تشکيل استحکام و پايداري نظام خانواده ميکوشد و راهکارهايي را در اين زمينه ارايه ميدهند.
بهويژه مکتب حيات بخش و انسان ساز اسلام پيش از همه در اين مورد اهتمام ميورزد. دستورات اسلام در مورد ازدواج، شرايط انتخاب همسر و دوري از هرگونه افراط و تفريط در تمامي مراحل ازدواج بيانگر توجه جدي اسلام به اين امر است. رسول خدا(ص) در مورد تشويق جوانان به ازدواج ميفرمايد: «من تزوّج فقد احرز نصف دينه»(۱۵) هرکس ازدواج کند نصف دينش را کامل و تثبيت کرده است.
دليل اهميت دادن اسلام به تشکيل خانواده روشن است؛ زيرا مهمترين هدف آيين اسلام تربيت انسان و تزکيه نفوس انسانهاست که فضاي خانواده مناسبترين بستر براي انجام اين کار ميباشد. از اين رو، نظام تربيتي اسلام از همان آغاز علقه زوجيت راهنمايهايي لازم را در جهت شکلگيري درست نهاد خانواده ارائه داده است. اين اقدام اسلام براي ايجاد زمينه مساعد تربيتي است تا فضاي تربيت ديني و قرآني در محيط خانواده هرچه بهتر فراهم گردد.
پس از تشکيل خانواده و توليد فرزند کار تربيت شروع ميشود و وظايفي به عهده اعضاي خانواده به خصوص سرپرست آن قرار ميگيرد که دستورات فراواني در اين باب در آيات و روايات وجود دارند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِيکُمْ نَاراً» (تحريم/۶)؛ اي کساني که ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشي که هيزم آن انسانها و سنگهاست نگهداريد.
آيه کريمه مربوط به تربيت خانوادگي است و مسئوليتي را که رئيس خانواده عهدهدار است بيان ميدارد. سرپرست خانواده دو وظيفه مهم بر عهده دارد: يکي حفظ خويشتن از آتش سوزان آخرت، ديگري حفظ زيردستان.
اين وظيفه به قدري عظيم است که وقتي آيه کريمه نازل شد، مردي از مؤمنان نشست شروع به گريه کرد و گفت: من از نگهداري نفس خودم عاجز بودم، اينک مأمور نگهدار زن و فرزندم نيز شدم.(۱۶) امام سجاد(ع) ضمن مناجات با خدا در تربيت فرزندانش طلب مدد ميکند: «و اعنّي علي تربيتهم و تأديبهم و برهم»(۱۷) خداوند مرا در تربيت فرزندان و ادب آموختن به آنان و نيکوسازي اخلاق و رفتار ايشان کمک کن.به راستي تربيت اولاد بهويژه در شرايط امروز که تهاجم فرهنگي غرب زمينه انحراف فکري و عملي جوانان را بيش از هر زمان ديگر فراهم ساخته است، کاري است بسيار دشوار و مشکل.
پخش انواع فيلمها و سيديهاي ضد اخلاقي، عکسهاي مبتذل و ترويج مدلهاي غربي در نوع لباس و چگونگي اصلاح موي سر و... همه در جهت اشاعه فرهنگ غرب و دور ساختن نسل جوان از ارزشهاي ديني و اسلامي است. آنچه در حفظ نونهالان جامعه از آسيبهاي اجتماعي مؤثر است مراقبت خانوادگي است. اگر پدر و مادر به وظايف خود عمل کنند ميتوانند فرزندانشان را در برابر عوامل آفت زاي فرهنگي و اجتماعي بيمه نمايند.
اين کار را ميتوان با روش تقويت افکار و انديشههاي اسلامي در محيط خانوادگي انجام داد، چون والدين قبل از هرچيز خود بايد تربيت شده باشند تا بتوانند افکار و انديشههاي فرزندان را به درستي سامان دهند، و گرنه به طور ناخودآگاه به آفتهاي اخلاقي دامن خواهند زد. تقويت انديشه ديني در خانوادهها فقط با آموختن معارف اهل بيت(ع) و آشنايي کامل با سيره ايشان امکان پذير است.
منابع: بحار، ج ۵، ص ۱۹۸/ بحار، ج ۸۵، ص ۱۷۹/ امام فخررازي، محمد، تفسير کبير، بيروت، دارالکتب العلمي، ۱۴۱۱ه.ق، ج ۲۷، ص ۱۴۲/ بحار الانوار، محمد باقر مجلسي. شبّر، عبدالله، الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران، انتشارات هجرت، ۱۳۸۱، ص ۳۴// ر.ک. تفسير نمونه، ج ۲۴، ص ۳۷۷/ بحار، ج ۲۳، ص ۴۴/ عماد زاده، عمادالدين حسن، زندگاني امام حسن مجتبي(ع)، انتشارات اسوه، ۱۳۷۱، صص۴۲۱-۴۲۰// نهج البلاغه، خطبه ۹۷۰/ نهج البلاغه، نامه ۵۳/ ر.ک. احساني، محمد، فصلنامه کوثر، شماره دهم، مقاله معيار و شرايط انتخاب کارگزاران در سيرة سياسي امام علي(ع)، صص۱۰۷-۱۲۹/ ري شهري، محمد، ميزان الحکمه، قم، دارالحديث، ۱۳۷۵، ج ۳، ص ۲۶۳۶، ح ۱۷۱۳۷/ همان. نهج البلاغه، نامه ۴۵/ کليني، محمد کافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ۱۳۵۰، ج۵، ص ۳۲۹/ ترجمه تفسير الميزان، ۹/۵۷۲/ فيض الاسلام، ترجمه و شرح: صحيفه سجاديه، بيجا، ۱۳۷۵ق، ص ۱۷۰، دعاي ۲۵/
گردآورنده: حجتالاسلام شهرام سلحشور مسئول تشکل هاي ديني اداره تبليغات اسلامي شهرستان بندرخمير
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: